عشق معروفp3

عسلناز · 09:50 1399/12/11

سلام گلای تو خونه:)

اقلیما براتون داستان آورده

حالا حالا برید شوت شید تو ادومه!:)

 

بعدازاینکه قرار داد رو امضاکردم یه حسی تو آدرین احساس کردم.

بعداز صحبت و اینا راجع فیلم...رفتم خونه .

لباساموعوض کردم،یهو یادم افتادبه...

عررررر موخوام به آدرین بگممممم،

وقتشه دیوونه بشم...به سیم آخربزنم...وقتشه که شمارتوبگیرم و زنگ بزنمممممم🤙🏻

یهو بارون شروع کردبع اومدن،خیلی شدیدبود.

منم رفتم پای فیلم ترسناک از اینایی که یه شبه بارونی یه شبحی،روحی،جنی،فضایی همچین چیزی میاد واینا مثل آنابل خودمون:|~

رفتم خوابیدم اتفاقاً بجای کابوس خواب عاشقونه+۱۸دیدم.

استغفرالله...توبه،همش تقصیردخترعربیه تو گروه موسیقی بود.اشتباهی رمان دادی که چی؟!!!

منو از راه به در کردی...دختره خر نفهم بیشعور.

رفتم سر یخچال،انگاردوقطبی ها شده بودم،دیدم وسایلای تویخچال قرینه نیستن،همشونو خوردم.یعنی چیزی هم تویخچال نبود...فرداخدمتکارم میره خریدکنه.یه سیب و موز و یه پیتزا تو یخچال بود:\همین😐😆.

رفتم سر تلویزیون یهو قیافه نحس توماس،یعنی فیلیکس اومد تو چشام،همه چی راجع فیلمو گف.داشتم خداخدا میکردم.

یهو ساعتم به صدا در اومد،همش کابوس بود😐🔪پیففففف🤨😐🔪

زودی نشستم رو تختم،یهو تیدا پرید روم و شروع کرد به لیس زدن صورتم.

من:نکن😐

من:دختر بد! مگه نگفتم صورت مامانو دیگه لیس نزن،توله سگ(فحش نبود خب سگ هاسکیه))

فیلیکس بهم زنگ زد.

من:سلام:/

ف:سلام خانم مرینت...آماده اید برای فیلم برداری؟

من:اوهوم:)

ف:ساعت۹صبح اونجا باشین:)

من:چشم آقای..آگراست...(نقطه چینا خمیازه)

رفتم به سوی دوش حمام...

⭐️♥️⭐️⭐️♥️♥️⭐️⭐️ 

تموم.خب چطوربود؟ 

شرمنده میدونم کم بود.

کم لطفی نکنید!۳تاپارت دادم اونم سرجمع از صبح تاحالا فقط۱نظر•_____•

بای:)