عشق معروفp4

عسلناز · 06:34 1399/12/13

سلام عزیزان توی خونه:)

اومدم با پارت چهارم

برین ادامه گلانم😊♥️

حوصله حموم نداشتم چون دوباره باید میرفتم حموم،اما گفتم برم هم تیداصورتمو لیس زدوهم یکمی بوعرق میدم.

ازحموم اومدم بیرون و یه لباس ناناز تابستونه پوشیدم،رفتم سر میزتاصبحونه بخورم،یه نگاه به ساعت کردم...۸بود تندتندخوردم وراه افتادم.

ساعت۸و۵۵دقیقه رسیدم.

باهمه سلام و احوال پرسی کردیم و رفتیم اتاق گریم.

فیلیکس:۱..۲....۳...حرکت

(الان دیالوگای توی فیلمو میگن)

خدمتکار:آقای سزار...ناهار حاضره،میتونم بیارم تو؟

ریچاردسزار(آدربن):آره بفرمایید

خدمتکار(کاگامی):بفرمایید...بااجازتون من برم

ریچارد:برو

*(الان صحنه های دیگه ای فیلم*)

افکارریچارد یا همون آدرین:♥️

اون دختره چه قشنگه😍

نه ریچارد😐اون ترو یه نگاهم نمیکنه.خودش پول داره،معروفم هست. حتی ازمنم معروفتر.

چه خاکی توسرم بریزم اون یه بازیگرایتالیایی معروفه یه فرانسوی رو نگاهم نمیکنه.من بدبخت😢اییییی خدا

باید دلشو ببرم...

کاتتت.....

آدرین⭐️،مرینت چرا اینجوری بازی میکنین؟

یکم صمیمی تر...احساسی تر،عاشقانه تر،یه جور که واقعاًزندگی واقعیتونه

ما:باشه فیلیکس:|~

باشهههههههه😐۱،۲،۳ حرکتتت

پایان♥️