عشق معروفp4
سلام عزیزان توی خونه:)
اومدم با پارت چهارم
برین ادامه گلانم😊♥️
حوصله حموم نداشتم چون دوباره باید میرفتم حموم،اما گفتم برم هم تیداصورتمو لیس زدوهم یکمی بوعرق میدم.
ازحموم اومدم بیرون و یه لباس ناناز تابستونه پوشیدم،رفتم سر میزتاصبحونه بخورم،یه نگاه به ساعت کردم...۸بود تندتندخوردم وراه افتادم.
ساعت۸و۵۵دقیقه رسیدم.
باهمه سلام و احوال پرسی کردیم و رفتیم اتاق گریم.
فیلیکس:۱..۲....۳...حرکت
(الان دیالوگای توی فیلمو میگن)
خدمتکار:آقای سزار...ناهار حاضره،میتونم بیارم تو؟
ریچاردسزار(آدربن):آره بفرمایید
خدمتکار(کاگامی):بفرمایید...بااجازتون من برم
ریچارد:برو
*(الان صحنه های دیگه ای فیلم*)
افکارریچارد یا همون آدرین:♥️
اون دختره چه قشنگه😍
نه ریچارد😐اون ترو یه نگاهم نمیکنه.خودش پول داره،معروفم هست. حتی ازمنم معروفتر.
چه خاکی توسرم بریزم اون یه بازیگرایتالیایی معروفه یه فرانسوی رو نگاهم نمیکنه.من بدبخت😢اییییی خدا
باید دلشو ببرم...
کاتتت.....
آدرین⭐️،مرینت چرا اینجوری بازی میکنین؟
یکم صمیمی تر...احساسی تر،عاشقانه تر،یه جور که واقعاًزندگی واقعیتونه
ما:باشه فیلیکس:|~
باشهههههههه😐۱،۲،۳ حرکتتت
پایان♥️